باران آرزوهایم

سلام بارانم

دیشب تولد مامان طاهی ت و امروز تولد دایی سیاوشت بود که البته من و مامان و بابام همون دیشب براش یه جشن کوچیک گرفتیم

شما هم که خونه ی خودتون برای مامانی ت تولد گرفته بودین.

و تو هم که طبق معمول شیطونی کردی و نصف کیک رو به فنا دادی

از دیشب فقط یک عکس دارم ولی بقیه ی عکسا هم وقتی به دستم رسید میذارم

اینم از شما و مامانی ت

از طرف من

عمه طاهره تولدت مباررررررررررررک انشالله هزارساله بشی

عمو سیاوش تولد تو  هم مبارررررررک باشه

از طرف باری

مامانی تفلدت مبایک

دایی جون تفلدت شما هم مبایک

محفل آریایی تان طلایی

دلهایتان دریایی

شادیهایتان یلدایی

بعدا بعد خجسته باد این شب اهورایی

{از طرف باران }

بارانم اولین یلدای زندگی ات مبارک!

امید به صد یلدای دیگر در زندگی زیبایت!

تعریف از دیشب باری

دیشب که ظاهرا اینقدر شیطون شده بودی که فقط تونستن همین سه تا عکس رو ازت بگیرن.

از این عکسا هم معلومه که هندونه خیلی دوست داریا!!!

 سلام به همه

من و باری دوباره اومدیم^....^

اول که اربعین حسینی تسلیت

دم هم اینکه کلی عکس از این مدت که نتونستم زیاد عکس بذارم اوردم

اول از همه مژده باران ما خیلی وقته که دیگه خودش میشینه ^...^

خوب حالا عکسا

اولین عکس از مهرماه ارامگاه سعدی

دومین عکس هم از صمیمیت مامان و دختر ^-^

ای جونم تو این عکس چه قدر شبیه ستیا شدی الوچه 

و اما عکس از تولد هفت ماهگی باران خونه ی مامان جون ^-^

و اما تولد هشت ماهگی باران خونه ی خودشون ^-^

خوب دیگه باران عکسا همینا بود گلی.

سعی میکنم از این به بعد زود به زود اپ کنم برات عزیزم.

دوستت دارم خداحافظ....